در این میان آنان که داعیه ی خدایی و ربوبیت دجال را می پذیرند، در دریای فساد و تباهی و فتنه غرق می گردند و آنان که از وی روی بر می گردانند به یکتایی و وحدانیت پروردگار هستی اقرار می نمایند از فتنه و فساد دجال محفوظ نگه داشته می شوند.
زنی پس از باور به خدایی دجال نزد او می آید و از او می خواهد همسرش را زنده گرداند. دجال شیطانی رافرا می خواند تا به چهره ی همسر آن زن پیش روی او ظاهر شود. آن زن، شیطان ممثّل شده را به جای همسر زنده شده خویش با ور می کند...تا جایی که با آن شیطان ادامه ی زندگی می کند وبا او هم بستر می شود غافل از این که با شیطان هم آغوش و هم بستر گشته است... وبدین سان پیروان دجال و اقرار کنندگان به خدایی او ، با شیطان قرین و همنشین می گردند و خانه هایشان از شیاطین پر و لبریز می گردد.
{ وهر آن که از یاد خدای رحمان دوری گزیند، شیطانی را بر او بر می گماریم تا همواره قرین و همنشین او باشد}
مردان عرب پس از اقرا به ربوبیت دجال از او تمنا می کنند شتران و گوسفندانشان را که در طول دوران قحطی و خشک سالی تلف شده اند زنده کند و به آن ها باز گرداند. دجال گروهی از شیاطین را که به چهره ی شتران و گوسفندان در آمده اند، به آن ها می بخشد و آنان با سرور وشادمانی می گویند : «اگر او خدای ما نبود ، شتران وگوسفندان ما را زنده نمی ساخت !!»
منبع سررسید به سوی ظهور
نظرات شما عزیزان: